سرک هندی یا خیابان فارسی؟
زادگاهِ رستم و شاهانِ ساسانی یکی ست
شوکتِ شهنامه و فرهنگِ ایرانی یکی ست
ارزشِ خاکِ بخارا و سمرقندِ عزیز
نزدِ ما با گوهر و لعلِ بدخشانی یکی ست
ما اگر چون شاخهها دوریم از هم عیب نیست
ریشهی کولابی و بلخی و تهرانی یکی ست
از درفشِ کاویان آوازِ دیگر میرسد:
بازوانِ کاوه و شمشیرِ سامانی یکی ست
چیست فرقِ شعرِ حافظ، با سرودِ مولوی؟
مکتبِ هندی، عراقی و خراسانی یکی ست
فرقِ شعرِ بیدل و اقبال و غالب در کجاست؟
رودکی و حضرتِ جامی و خاقانی یکی ست
مرزها دیگر اساسِ دوریِ ما نیستند
ای برادر! اصل ما را نیک میدانی یکی ست
«تاجکی»، یا «فارسی»، یا خویش پنداری «دری»
این زبان پارسی را هرچه میخوانی، یکی ست!
این سروده همچون برگِ زر در شبکههای اجتماعیِ کاربرانِ افغانستانی دست به دست شد و سرودهها و سخنانی از این دست گروهی از جوانانِ هراتی را چنان برانگیخت که در خیزشی خودجوش همه تابلوهایی که در آن واژهی «سرک» جایگزینِ واژه «خیابان» شده بودند از راهها و گذرها پایین کشیدند.
ظاهرا ستیز با زبان فارسی تمام شدنی نیست، آن از میراث استالین و تبر تقسیم، و وضع اسفناک این زبان در سمرقند و بخارای شریف، این هم از میراث هند برنانوی و پشتونیسم، و ستیز با این زبان در هرات و بلخ بامیک.